محل تبلیغات شما
داستان جذاب کلاه فروش کلاه فروشی روزی از جنگلی می گذشت. تصمیم گرفت زیر درخت,مدتی استراحت کند. لذا کلاه ها را کنار گذاشت وخوابید.وقتی بیدار شد متوجه شدکه کلاه ها نیست. بالای سرش را نگاه کرد.تعدادی میمون را دید که کلاه را برداشته اند. فکر کرد که چگونه کلاه ها را پس بگیرد. در حال فکر کردن سرش را خاراند ودید که میمون ها همین کارراکردند. اوکلاه راازسرش برداشت ودید که میمون ها هم ازاوتقلید کردند. به فکرش رسید.

درمان آرتروز و پیشگیری از پوکی استخوان

کلاه فروش و میمون ها

آموزش آپدیت نود 32

ها ,میمون ,فکر ,سرش ,ودید ,خاراند ,میمون ها ,کلاه ها ,کلاه فروش ,ودید که ,سرش را

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

نوشته های یک شاگرد بی‌بازگشت بزرگترین مرکز آموزش موسیقی در کشور